حیاط خلوت

خوش آمدی رهگذر مجالی را کنار من بگذران

حیاط خلوت

خوش آمدی رهگذر مجالی را کنار من بگذران

خانه تکانی باورها

سلام عید نزدیکه همه دارن خونه تکونی میکنن گفتم شاید بهتر باشه ما هم باورامونا بتکونیم.

 

ادامه مطلب ...

من دلم می خواهد

من دلم می خواهد

 

خانه ای داشته باشم پر دوست

 

ادامه مطلب ...

زندگی را نخواهیم فهمید

 اگر از همه گل‌های سرخ دنیا متنفر باشیم فقط چون در کودکی وقتی خواستیم گل‌سرخی را بچینیم خاری در دستمان فرو رفته است؟

ادامه مطلب ...

چطور ، بهتر زندگی کنم ؟

گذشته ات را بدون هیچ تأسفی بپذیر ،

با اعتماد ، زمان حالت را بگذران ،

و بدون ترس برای آینده آماده شو

ادامه مطلب ...

چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟

چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟...

ادامه مطلب ...

آهسته باز از بغل پله ها گذشت

آهسته باز از بغل پله ها گذشت
در فکر آش و سبزی بیمار خویش بود

ادامه مطلب ...

شیطان جنس کهنه می فروشد

شیطان می خواست که خود را با عصر جدید تطبیق بدهد، تصمیم گرفت وسوسه‌های قدیمی و در انبار مانده‌اش را به حراج بگذارد. در روزنامه‌ای آگهی داد و تمام روز، مشتری ها را در دفتر کارش پذیرفت.

ادامه مطلب ...